پری دریایی

این وبلاگ تقدیم به کسانی که به عشق احترام می گذارند

پری دریایی

این وبلاگ تقدیم به کسانی که به عشق احترام می گذارند

« خانه دوست کجاست ؟ ... »

 

 

                         

دوباره مجنون

،‌دوباره بیقرار

، مثل گردباد وحشی بیابانگرد چرخ می زنم

 و به گرد و خاک ، پیراهن خود را می سایم و می روم و می آیم ...

 میان مروه و صفای این بیابان بی انتها هروله می کنم

 و « عشق » تنها تندیس یک شعار کودکانه است

 که از ذهن جستجوگر من آویزان شده است !

کاش دنیا رنگش مثل قلب من سفید بود یا که سبز !

 من همان مسافر اعتدال ربیعی تردید و هجوم هستم ...

 و امروز فاتح از نبرد خویشتن با خویشتن به سوی تو دست دارز کرده ام ....

 ببین مرا !

 به خاطر دیدنت تمام لحظه های سوختن درآتش خشم و بیداد تو را به جان خریده ام !

 عشق در خانه چشمان من مثل یک اشک حلقه زده است

 و من پیوسته می پرسم : « خانه دوست کجاست ؟ ... »

آمین ...

 

    

و خداوند عشق را آفرید...

رودها در جاری شدن و علفها در سبز شدن معنی پیدا میکنند...

کوهها با قله هاو دریاها با موج ها زندگی پیدا میکنند...

و انسانها همه انسانهابا عشق...

فقط با عشق...

پس بار خدایا بر من رحم کن ...

بر من که میدانم ناتوانم رحم کن..

باشد که خانه ای نداشته باشم.

باشد که لباس فاخری نداشته باشم.

باشد که دست و پایی نداشته باشم...

اما نباشد هرگز نباشد ...

که در قلبم عشق نباشد...

هر گز نباشد...

آمین...

 

 

یادمان باشد

 

 

    

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم 

***** 

وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم  

***** 

پر پروانه شکستن هنر انسان نیست 

***** 

گر شکستیم ز غفلت،من و مایی نکنیم  

***** 

یادمان باشد سر سجاده عشق 

***** 

جز برای دل محبوب دعایی نکنیم  

***** 

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند  

***** 

طلب عشق زهربی سروپایی نکنیم